علاج
درشبهای ناآرام اینجا
بالگردها می چرخند همچنان
برای آرامش ما .
نمیدانم ازچه رو بازهم
تن اهالی میلرزد تا سحر
و کودکان میمیرند زیر پتوی مسافرتی .
شاید برای بردن من آمده اند
قبل ازاینکه جنازه ام سرد شود
قبل از اینکه چشمهایم خشک شود
برای دیدن تو !
آنها علاج واقعه را از قبل میکنند
برای آسودگی من
+
کبرا پورپیغمبر ( آذر ) ; ٧:٥۸ ق.ظ ; ۱۳٩۱/۸/٢۳